همه دور تادور نشسته بودند،ختم قرآن شروع شده بود.همه بچه ها منتظر حضور مادر بودند.
مادر با عصا آمد اوهم همراهمان قرآن خواند،بغض کرده بود. مادر می گفتند: مهدی 15 ساله بود رفته بود جبهه.
هرچه می پرسیدیم از پسرس می گفت: راهش را ادامه بدهید مهدی روی حجاب خیلی تاکید داشت.
همگی ختم قرآنی خواندیم و هدیه کوچکی شد برای روح بلند شهید مهدی قادری،که حتی عکسش هم معصومیتی که مادرش می گفت نشان میداد.